عکاسی برای همه

بارها برایم پیش آمده است که در مکان‌هایی مختلف، عده‌ای از مردم را دیده‌ام که دوربین عکاسی حرفه‌ای بر دوش خود انداخته‌اند و مشغول عکاسی کردن هستند. از نحوه رفتار و چگونگی عکاسی کردن آنها، متوجه شده‌ام که اینها صرفا برای سرگرمی عکس می‌گیرند و عکاس حرفه‌ای نیستند. در همین مواقع هست که از طرف بعضی از اطرافیان عکاسم، همان جمله معروف را می شنوم که:   هر کس که از مادرش قهر کرده، رفته دوربین حرفه‌ای خریده و عکاس شده !

اینجور مواقع به این فکر می کنم که بعضی ها انگار واقعا خود را صاحب عکاسی می دانند و از همه گیر شدن آن در بین اقشار مختلف جامعه واهمه دارند. همیشه با این تفکر مقابله کرده ام و گفته ام که چه ایرادی دارد که مردم به این هنر رو بیاورند. دوربین عکاسی یک وسیله است مانند بقیه وسیله ها. هر کسی حق دارد به هر دلیلی که دلش میخواهد هر وسیله ای را خریداری کند. کسی نمی تواند بگوید که فلان شخص که اطلاعات ندارد و آموزش ندیده، چرا رفته و ابزاری را خریده است. مگر خیلی از مردمی که یکی از سازهای موسیقی، مثلا گیتار را خریده اند، همگی توانایی نواختن آنرا داشته اند ؟ احتمالا خریده اند که کم کم آموزش ببینند و پیشرفت کنند. خیلی از اینها هم، واقعا تصمیم ندارند که به حد حرفه ای برسند و صرفا برای سرگرمی و لذت سراغ آن رفته اند. خیلی ها از این مرحله هم عقب تر هستند و اصلا دنبال یادگیری هم نیستند و بیشتر دنبال حاشیه های آن هنر هستند. به عنوان مثال شخصی را تصور کنید که از عکاسی چیزی نمی داند اما دوربین گران قیمت با لنزی بزرگ را همراه خود به اینور و آنور می برد که برای خود، توجه بخرد و از طریق این جلب توجه، دوستانی را پیدا کند و به گفت و شنود بپردازد و در گالری ها رفت و آمد کند و تفریح کند. این هم عیبی ندارد. همه آزاد هستند به هر شکل که دوست دارند از عکاسی لذت ببرند.

 

اما مشکل از جایی به وجود می آید که شخص مبتدی، دست به کارهایی می زند که میخواهد به وسیله آن، خود را در زمره حرفه ای ها جا بزند. به عنوان مثال، در وب سایت و کارت ویزیتش، خود را عکاس حرفه ایی در یک ژانر خاص معرفی می کند. یا اقدام به نقد آثار عکاسان مطرح می کند در حالی هنوز که اشراف کاملی به موضوع ندارد. یا در شرایطی که هنوز دو سه سال از نصب فتوشاپ بر روی کامپیوترش نمی‌گذرد، اقدام به تبلیغ دوره‌های آموزش ویرایش عکس خود می‌کند و از این دست اتفاقات که شاید در نگاه اول مضحک به نظر بیاید اما به هر حال همیشه اینگونه رفتارهای ناشیانه، واکنش هایی را برانگیخته است. به عنوان مثال، وقتی یک بازیگر سینما، بدون هیچ سابقه‌ای در عکاسی، اقدام به برگزاری نمایشگاه عکس و فروش آثارش می کند باید خود را آماده دریافت سیل انتقادات و مخالفت‌ها بکند، چون با برگزاری نمایشگاه و اقدام به فروش عکس، به نوعی دارد می‌گوید که خود را در مرحله‌ای دیده است که می‌تواند هنرش را برای فروش عرضه کند و این ادعا برای یک شخص آماتور قطعا توی ذوق خواهد زد و با آن مخالفت خواهد شد.

 

اما با نادیده گرفتن این رفتارهای غیر حرفه‌ای که کم و بیش به چشم میخورد، می توان گفت که در بقیه موارد و در کل، همه گیر شدن عکاسی، چه به وسیله تلفن های همراه و چه به وسیله دوربین های حرفه ای تر، قطعا نمی تواند معضلی به حساب بیاید. همیشه عده ایی از عکاسان قدیمی هستند که از این دنیای دیجیتال و همه گیر شدن عکاسی نگران هستند و تصور می کنند که شرایط و بازار کار برای آنها محدود تر شده است. شاید برای بعضی از آن عکاسان که در دوران آنالوگ، صرفا یک ثبت کننده ساده تصویر بوده اند و ایده و خلاقیتی به کار نمی برده اند اینگونه شده باشد اما برای کسانی که عکاسی را فراتر از یک نور دهی درست می دانند قطعا محدودیتی به وجود نیامده است. به عنوان مثال، در بیست سال پیش، اگر کارفرمایی برای پروژه عکاسی هوایی خود، نیاز به عکاس داشت، به کسی رجوع می کرد که در نورسنجی و ثبت سالم یک تصویر، بیشترین تجربه و تبحر را داشته باشد و بقیه مسائل عکس، خیلی در اولویت قرار نداشت. چون کارفرما فقط به این فکر میکرد که هزینه سنگینی را برای اجاره هلیکوپتر پرداخته است و به هیچ وجه دوست ندارد که بعد از اتمام کار، ببیند که تعدادی از عکسهایش، سیاه یا سفید یا مات عکاسی شده اند. اما امروزه دیگر کسی برای همچین پروژه هایی سراغ آن عکاسان نخواهد رفت، چون امروزه دیگر، نورسنجی در عکاسی، که در قدیم از حساس ترین مراحل کار یک عکاس بود تبدیل به آسان‌ترین بخش کار شده است به نحوی که اصلا کسی دیگر آنرا در معادلاتش به حساب نمی آورد چون امروزه دیگر تلفن های همراه هم، تنها با فشار یک دکمه، عکسهایی با نور مناسب و شفاف را تحویل می‌دهند. به همین دلیل امروزه تفاوت عکاسان حرفه‌ای با آماتور در بخشهای دیگری سنجیده می شود که حرفه ای شدن در آنها نیاز به آموزش فراوان، صرف زمان و هزینه و تجربه طولانی دارد و بسیار ساده انگارانه است که یک عکاس حرفه ای بخواهد انبوه مردمی که دوربین عکاسی دارند را دشمن و رقیب خود به حساب بیاورد.

 

فرض کنید یک سرباز جنگی، در بحبوحه جنگ، بخواهد با تلفن همراهش بعضی از صحنه های جنگ را ثبت کند! . یا شخصی را تصور کنید که صرفا به دلیل داشتن یک دوربین حرفه‌ای، بخواهد برای یک شرکت بزرگ، عکس تبلیغاتی بگیرد و از آن شرکت پول هم دریافت کند! . یا کسی که با خرید تجهیزات آتلیه و لوازم نورپردازی بخواهد برای این مردم سخت پسند، عکس پرتره یا عروسی بگیرد! . خنده دار است اگر فکر کنیم این موارد به نتیجه برسد. چون ابزار، همه چیز نیست و شخصی که پشت دوربین قرار گرفته، نقش بسیار پر رنگ تری را ایفا می کند. از طرف دیگر، خریداران حرفه ای عکس، از عکاسان حرفه ای هم به سختی و با کلی وسواس، عکس خرید می کنند چه برسد به اینکه بخواهند از یک آماتور عکسی را بخرند. پس جای تعجب دارد وقتی می‌بینم که یک عکاس، نگران همه گیر شدن عکاسی می‌شود.

 

هر چه دوربین عکاسی، بیشتر به فروش برسد و مردم بیشتر درگیر عکاسی شوند، میزان آگاهی و درک آنها از عکس خوب بیشتر خواهد شد و مردم، به اشتباه بودن خیلی از تفکراتی که در رابطه با عکاسی داشتند پی میبرند. در گذشته اگر کسی عکس خوبی را می دید، تصور میکرد که آن عکس به این دلیل خوب شده است که با دوربین با کیفیتی عکاسی شده است. اما امروزه با فراوان شدن و در دسترس قرار گرفتن دوربین‌های حرفه‌ای، مردم دریافته اند که با دوربین حرفه‌ای هم نمی‌شود عکس خوبی را گرفت و قطعا دریافته‌اند که هنر عکاسی در عین سادگی ظاهریش، بسیار پیچیده‌تر از تصورات آنها بوده است.  همین دست اتفاقات باعث شده است که مردم عادی، قدر عکس‌های خوب را بدانند و به سختی‌ها و مشکلات عکاسی، بیش از گذشته پی‌ببرند.

 

عکاسی با زندگی مردم گره خورده است. از ثبت ساده خاطرات زندگی گرفته تا تصاویری که در طول روز در انواع رسانه ها مشاهده می‌کنند. در طرف دیگر هم عده‌ایی هستند که به نحوی با عکاسی تفریح می کنند. عده‌ای که عکس می‌گیرند و در سایت‌های عکاسی قرار می‌دهند و لایک و کامنت می‌گیرند. عده‌ای که صرفا شیفته تجهیزات عکاسی هستند و به مباحثه در رابطه با جدیدترین ابزار و تکنولوژی های عکاسی می‌پردازند. عده‌ای که علاقه به گالری گردی دارند و لذت میبرند از اینکه راجع به عکسها به گفت و شنود بپردازند و طیف متنوعی از علاقه مندان به عکاسی که هر یک به نحوی با بخشی از دنیای عکاسی مشغول و سرگرم هستند.

 

هنر عکاسی متعلق به گروه یا قشر خاصی نیست. همه می‌توانند به هر شکل که دلشان میخواهد از آن لذت ببرند. در بقیه هنرها هم همین‌گونه است. نباید تنگ نظر بود. قرار بر این نیست که تمام مردم، هنر را به صورت حرفه‌ای دنبال کنند. انجام یک فعالیت هنری، یعنی سرگرم شدن با زیبایی‌ها... و این سرگرمی حق همه است... بدون محدودیت.